سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک لحظه سکوت بود و من بودم و تو...
ارسال در تاریخ دوشنبه 94/5/5 توسط سـ .

. . . یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) . . .

 

- اشک هایم چه می شود طبیب؟

خیره در چشمان کم سویم

گفتی:

رهاکن اشک های دنیا را دختر!

حتم دارم با خودت گفتی:

بیمار شیدا داشتن هم عالمی دارد برای خودش...

 چشمان منتظر در اتاق انتظار 

حوصله نداشتند

و وقت ... 

تا برایت بگویم

با این چشم ها

وسیع ترین آب هایِ آرامِ عالم را ســیراب کرده ام طبیب!

حاذق ترین پزشک شهری!

(وبلاگ سطری به یادگار)

 

پ.ن: یه شاعر نگاتو غزل کرده بود... (کلیک)

 

(فروردین 93)